اکیس کانون فرهنگی, هم پیوندی و همبستگی افغانهای مقیم اتریش
03.08.2010
آغاز پینجاهمین بهار زندگیت را بخودات وخانواده ء عزیزات مبارکباد گفته, برایت سالهای مملو از محبت صحت و موفقیت ارزو دارم
میر
زندگی نامه
صالحه وهاب واصل بنت حاجی محمد غوث واصل در چهارم اگست نزده شصت میلادی در یک خانوادهء منور در ده بری شهر کابل چشم به دنیا گشوده بعد ازختم دوره ابتدائیه در مکتب نیکبختی ودوره عالی در لیسه زرغونه ، تحصیلات فوق لیسانسش را در دانشگاه کابل به اتمام رسانیده و 22سال قبل با داشتن افتخار درجه ماستری در بخش تجارت ومارکیتنگ مانند هزاران هموطن دیگرش نظر به وخامت اوضاع امنیتی ذادگاهش را مجبورا رها کرده و بعد از سپری کردن شرایط طاقت فرسای مها جرت از 1993 به این طرف عازم مملکت هالند شده و تا امروز با همسر و چهار فرزندش زندگی آبرو مندانهء را در هالند به سرمیبرند.
خانم وهاب واصل درهالند به حیث کدر نرس رسما ایفای وظیفه میکند، ضمنا به طور افتخاری با انجمن زنان روشن و اتحادیه انجمن های سر تا سری هالند فعالانه همکاراست و به صفت عضو هیات مدیرهء کمیسیون سر تا سری زنان هالند هم فعایت دارد.
خانم وهاب واصل علاوه بر مسؤؤلیت های شخصی ، فامیلی و اجتماعی اش چه در جامعهء هالند و چه در جامعهء فرهنگ و ادب افغانی به شکل بسیار موفقانه و برازنده مسؤؤلیت ادری و اهتمام یا صفحه آرایی فصلنامه بانو ( نشریهء فرهنگی و اجتماعی بانوان در اروپا) را که در اتریش با چاپ میرسد نیزعهده دار است .
خانم وهاب واصل از کودکی دختر بسیار مستعد و پر کاری ثابت شده و همیشه علاقه خاصی به نویسندگی و سرودن شعر و نقاشی داشته است ، چنانچه در سنین 10 و 11 آثار کودکانه اش که شامل داستان ها و اشعار کودکانه بود در مجله شوخک و دکوچنیانو انیس به چاپ رسیده . خانم وهاب واصل در صنف دهم مکتب در یکی از مسابقات نقاشی آسیایی که از طرف مملکت جاپان راه اندازی شده بود دربین صد ها تن اشتراک کننده از ممالک مختلف آسیایی مقام اول را کسب کرد .
خانم وهاب واصل شاعره بسیار توانا و با استعداد عصر حاضرکه در اشعار زیبای شان وهاب تخلص میکنند دو مجموعهء شعری آماده چاپ دارند به نام های( مروارید گمشده و صفای عشق) که در کوتاه مدت به دست علاقه مندان شعر شان خواهد رسید. این محترمه علاوه بر همه مصروفیت های کاری و روزگارشان با سایت ها نشریه ها و جراید مختلف در داخل و خارج از کشور( مثل نشریه باور درهرات ، تصویر در آلمان ، بانو در اتریش ، نشریه زن و مجله نایاب و آشیانه در کانادا)همکاری های قلمی دارند و با سایت های 24 ساعت ، روزنه ، فردا ، مشعل ، وطندار ، کانون فرهنگ اتریش، آریایی و رادیویی باران در هرات و رادیوی بلخ در مزار شریف همکاری های قلمی و صوتی دارند که اشعارشان را با صدای خودشان دکلمه کرده میفرستند. همچنان خانم وهاب واصل روی کتاب دیگری هم که زیر دست دارند کار میکنند که محتوای آن موقف زن و سوء استفاده از زن را در اجتماعات شرق و غرب به شکل مقایسوی است در بر دارد.
خانم وهاب واصل اوقات فراغت شان را در نقاشی و شنیدن موسیقی غزل سپری نموده اکثرأ اشعار نایاب میسرایند و یا برای تبادل افکار و نظرات با دوستان، خود شان را در ترتیب و تنظیم وبلاگ های شان(بهانهء برای گریستن و فنای عشق) و سایت شان مصروف نگهمیدارند.
خانم واصل این قلم بدست فرهیخته و با استعداد و شاعرهء توانا ی جامعهءا فغانی ما امروز پنجاهمین سالروز تولدش را در دیار غربت در کنار فامیل و دوستانش با نام و شهرت نیک و الحمد الله صحت کامل آغاز کرده که ما به نمایندگی از تمام دوستان فرهنگی شان که میشناسیم این روز فراموش ناشدنی و جاویدان را از ته قلب خدمت شان تبریک عرض داشته از خداوند یکتا عمر طولانی با صحت و سلامت همیشگی و موفقیت های مزید شانرا در عرصه علم و فرهنگ تمنا داریم .
با عرض حرمت
چند نمونه از اشعار خانم واهب
گنج گمان
تو ای سپیده نمی گنجی در گمــــــان مرا
توئی به ظلمت جان و دل ارمغــــان مرا
بـه چـاه فکرت و انــدیشه های تاریکــــم
تـــو نــور یوسفی بردیــــدهء نهـــان مـرا
مـرا که سر به ستایش به پای خوبان بود
شـدی تـــو تیشـهء ابـراهیم زمــان مـــرا
ستـاره چیـــدم و بـر روی دیده پاشیــــدم
که تـا قــــدم نهی بر آسمان جــــان مــرا
نبـــود آگه ز آئینــه دار صبـح «واهب»
نویــد نـــور سحـــر گشتی ناگهـــان مرا
19-03-2010
عشق شمع
ترا صد بـــار در یک روز بینــــم پیش چشمانــــم
ولی با من تو از من میــــروی ای مونس جانـــــم
ترا من در تکـــــاپویم میــــان هر حبـــــاب موج
ولی کز مردمـــم نــزدیکی من این را نمیــــدانـــم
تــوئی آئینـــــــه دار دل تــــوئی آن زورق بـــــاور
که بیتو هست و بـودم فاقـــــد معنــــاست میدانـــم
ترا بخشیدن جان خاک را, مژگان به هم بســــــــتن
مرا عمری ببــایـد تا کــــه جـان از خاک برهانــم
پـر پــروانـه مانـــد بـــر مزار شمع جــــای گـــــل
به این تـــــدبیر«واهب»سر به پای شمع می مانــم
14-10-2009
عشق جمال
صد جفا کرده اگر پــاره کنی ســـینۀ ما
مهر تو بـاز بـورزد دل بی کـــــینۀ ما
پاک گردد ز فلک گر رقــم مهر و مهـــش
نرود عشــــق جمال تو ز آئینــۀ مــا
قطـــــرۀ بیش نبــــودم که شـــدم جـــویـــایت
ای که بحری بــه برت گیـــر تو گنجینۀ مــــا
شده وقتی که رقیب خون دل از دیــــدۀ خورد
زانکه پر کرده دل از کینۀ دیرینـــۀ مـــا
زدی از آتش بیـرنگی ئی عشــقت تیـــری
کین همه خاک شــده خانـۀ رنگینــۀ مــا
یارب این نغمۀ جانـسوز کی پرداخت, که عود
شرر افروختــــه در جامـــۀ پشـــمینــۀ ما
هوش نایـد به ســر «واهب» مدهــوش دگــر
کوست مخمور هنوز از مئی دوشـــینۀ مـــا
17-نومبر -2008
