Home / آرشیف / خواهر رحیمه مغموم

خواهر رحیمه مغموم

20.10.2011

اخیرآ یکی از خواهران رنجیده ما همینکه شماره نزدهم بانو برایش رسید ، تحفه ای را به دفتر کانون به نماینده گی هیات رهبری کانون وفصلنامه بانو برسم  برگ سبز تحفه درویش گفته  ، نامهء ضمیمه تحفه انتخابی شا ن به محترم میر اهدا نمودند. که محترم میر باسپاس  قدردانی تحفه ونامه را تسلیم شدند  وبجواب خواهر مظلوم ودلسوخته مان  خانم رحیمه مغموم چنین گفتند.

خواهر عزیزم من داستان تراژیدی شمارا دوبار مطالعه نمودم اشعار زیبایتان را چند بار خواندم ،  سخت متاثر شدم ، شعری بیادم امد که از  سمین بهبهانی میباشد سروده هنرمند  همیشه زنده یاد مان احمد ظاهر فقید است که میگفت

عجب صبری خدا دارد ، اگر من جای او بودم ، همان یک لحظه اول ، که ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان جهان را باهمه زیبائی او واژگون وویرانه میکردم

خدارا شکر ودرست گفتند که پشت هر شب سیاه  صبح پرنور وافتاب می درخشد، امروز تو در کشوری هستی که از امنیت ومصونیت فوق العاده برخوردار میباشی اطفالت منتظر لقمه نان پیشانی ترش پدر نیست، امروز میتوانی فرزندانت را تداوی کنی وتلاش ورزی تا این فرزندانت صحت یاب گردند.

خواهر عزیز شما بمن گفتید برگ سبز تحفه درویش گویان ، برایم یک نامه واین بسته زیبا را آوردید. خواهر عزیز بخاطر زحماتت که تااینجا تشریف آوردی قبولش میکنم و برایت میگویم این برگ سبز نه بل کوه بلندی الماس است که یک خواهر دلسوخته ام اهدا میکند.ایکاش همه هیات رهبری فصلنامه ما در اتریش میبودند که این عطر زیبا شمارا باایشان تقسیم  میکردم، خواهر عزیزم من تنها نی بل تمامی هیات رهبری کانون ما و هیات تحریر فصلنامه باشما همبسته گی وهمنوائی دارند.تا جایکه بمن مربوط است نه تنها بخودت بل به همه هموطنانم هرآنچه در توان دارم دریغ نکرده ونخواهم کرد.

برای شما سعادت وسلامتی و برای فرزندان برومند وجوان تان که عمرها را با یاس ونامیدی سپری نموده ودر این دوران بلوغ درد وتکلیف روانی را سپری میکنند ، صحت عاجل آرزو میکنم

همیشه موفق وسرفراز باشید

نامهء از خواهر وهمکار جدید ما محترمه  رحیمه مغموم بشرح ذیل بدست آورده ایم

برادر عزیز القدر

از لطف ،مهربانی واحساس همه جانبه ات اظهار امتنان نموده از زحمت کشی هایتان سپاسگذارم

دقایق وساعت ها می گذردوصدای زمان است که فقط خاطره می گذارد چه زشت ویا ناپسند یکی قطره رادریا گفته به آن ارزش میدهدودیگر دریا را می بیندونادیده می گذرد.اگرهمه کس ارزش زمان را که همراه با عمر عزیز می گذرد ارزش می داد امروز کشور ما بدینسان آلهء دست ستمگران وسوداگران حرفوی نمی شد.

مثلآ همه کس نمیتواند درد هموطنش را درک کند . اگر همه کس چون خودت انسان پر عاطفه ودل سوز که درد همه هموطنان رادرک کرده وبه  دردهمه مردم رسیدگی  میکنید،یعنی اگر چنین می بودما میتوانستیم به خواست های خویش موفق گردیده مدت ها کشور ما دستخوش چنین حوادثی نمی شد.  من احساس شمارادرمقابل هموطنان که در دراین کشور بیگانه بسی رنجورومجبور هستند صمیمانه پذیرائی کرده واز اینکه در حصه این  خواهر بی پناه  تان که سالهادر زیر پرچم ظلم وستم سوخته، دقیقآ توجه نموده اظهار امتنان نموده وقلبآ سپاسگذارم. وموفقیت  های مزید تانرادر هرعرصه زندگی از ایزد متعال آرزمندم

بااحترام خواهرت رحیمه مغموم ویانا07.10.2011

 

مطلب مرتبط

سفرشش روزه من با فقرا کشورم

تشکر ویژه از Reinhard و P.Rudolf بخاطر همکاری شان  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *