Home / آرشیف / ازدواج سنتی يا روشنفکرانه

ازدواج سنتی يا روشنفکرانه

26.01.2007


انجینر هما یوسفی
ازدواج به عنوان مهم ترين و اساسی ترين تصميم سرنوشت ساز در زندگی جوان هميشه مورد توجه خاص بوده است، چه از جانب خود جوانان چه از سوی خانواده ها. در کشوری مانندافغانستان با بافتي کاملا سنتي که هنوز رسوم انتخاب همسر و خواستگاری رفتن براي جوانان و در نهايت مورد پسند بودن همسر آينده از جانب خانواده ها، بيش از خواست و نظر جوانان اهميت دارد. اگر کسي هم جرأت کند تا در اين جامعه سنتي، روشنفکرانه همسر خود را انتخاب کند و در مقابل همه خانواده بايستد به اين آسانی ها آ ب خوش از گلويش پايين نمي رود، چراکه فقط انتخاب همسر به شيوه روشنقکرانه نمي تواند تمامی باورهای سنتي ما را از ازدواج متحول سازد. بيشتر جوانان دوست دارند که با معيارهای خودشان همسر انتخاب کنند و در نهايت خانواده، بی چون و چرا مهر تاييد به انتخاب شان بزند، به شيوه سنتي برای شان به خواستگاری بروند و صد البته چشم خود را به روی همه آنچه به نظرشان غيرمنطقي و نادرست می آيد ببندند. به خصوص اگر مشکلات مالی يا ناهمسان بودن وضعيت قرهنگي و طبقه اجتماعی دو خانواده نيز در اين ميان مطرح باشد.
در پاسخ به اين مشکلات، جوانان به جملات معروفی مانند “ما به هم علاقه داريم” و يا “من می خواهم با او ازدواج کنم نه خانواده اش” بسنده می کنند.
اما حقيقت چيز ديگری ست. زمانی که بيشتر جوانان چه از نظر مالی چه از نظر عاطفي به خانواده ها وابسته اند، بايد در انتخاب همسر معيارهای خانواده ها را نيز مدنظر داشته باشند. در برخورد با مسأله معيارهای خانواده اکثر جوانان بسيار ناشيانه عمل می کنند و سعي می کنند با روش های غيرمنطقي خانواده ها را مجبور به پذيرش خواست خود کنند. غافل از اين که جوان افغانی بعد از ازدواج فقط به صورت زوری از خانواده اول خود جدا می شود و در بيشتر زمينه ها هنوز به آنان وابسته است و اين دخالت ها يا به تعبير محترمانه تر اين صلاحديدهای والدين هنوز پا برجاست. والدين تصميم می گيرند که آنها کی بچه دار شوند، چند تا بچه داشته باشند يا در کجا زندگی کنند. البته در اين ميان جوانان نيز به اندازه والدين مقصرند، چراکه از اول خواسته اند از زير بار مسؤوليت زندگی خود شانه خالی کنند. چرا جوان ترجيح می دهد والدين مهر تأييد به انتخاب همسر، شغل يا رشته تحصيلي اش بزنند؟ چون مي خواهند اگر موفق نشد برای مشکلات اش مقصری جز خودش داشته باشد: “شما مرا مجبور کرديد که اين رشته را انتخاب کنم، شما مرا مجبور کرديد که با او ازدواج کنم. اگر اصرار شما نبود بچه دار نمي شديم.” و … همگي دلالت بر آن دارند که جوان خود را به عنوان موجودی مستقل و دارای اراده نپذيرفته است.
چند درصد جوانان حاضرند بر خلاف خواست خانواده با همسر مورد علاقه خود ازدواج کنند؟ بر خلاف تصور حتي در قشر بسيار روشنفکر نيز اين اتقاق به ندرت پيش می آيد. و اين يعني اکثر ما به تأييد خانواده نيازمنديم. ذکر اين نکته را ضروری می دانم که مخالفت با خانواده برای ازدواج بدون دليل و منطق درست، رفتاری کاملا ناشيانه است که هيچ ربطي به پذيرش مسؤوليت ندارد.
سوالي که اينجا مطرح مي شود، آن است که چه طور می توان در يک جامعه سنتي، مدرن ازدواج کرد؟ حقيقت اين است که به طور صددرصد اين امر از جهت روی دادن و دوام داشتن منتفي ست، اما شايد تغيير نگرش خانواده ها و جوانان نسبت به اين مسأله بتواند به هر دو طرف در حل آن کمک کند.
نکته ای که جوانان بايد به آن توجه بيشتری کنند، امر معرفی درست همسر آينده به خانواده است پيش از آنکه به صورت سنتي به مراسم خواستگاری بروند. در شب خواستگاری فقط خصوصيت های ظاهری و تا حدی وضعيت مادی افراد برای طرفين معلوم می شود، اما حقيقت اين است که بسياری از کمالات و يا نواقص طرفين در چنين مجالس رسمي کاملا پوشيده می مانند. در اين ميان برخورد درست و منطقي با خانواده همسر آينده را نيز نبايد فراموش کرد. بسياری از جوانان از توجه به اين نکته اساسی غافل اند و فکر مي کنند همين که آنها همديگر را دوست دارند، دليل قاطعي ست که خانواده ها را راضی کند، صرف نظر از اين که چه خانواده دختر چه خانواده پسر با تنش پذيرش يک فرد جديد روبرو شده و ناخودآگاه عيوب فرد جديد بسيار پررنگ تر ديده می شود. در اين ميان نقش جوان که با برخوردی منطقي و با سياستي درست پوشش دهنده رفتار همسر آينده خود باشد، کاملا ضروری احساس می شود. به خاطر داشته باشيد که سياست، هنر برخورد درست است و با دغل کاری و دروغ تفاوتی فاحش دارد. رفتار جوانان در سال های اول آشنايی و ازدواج بسيار زير ذره بين قرار دارد و در نتيجه هر دو طرف بايد بکوشند که از ايجاد حساسيت در خانواده ها پرهيز کنند. احترام به خانواده ها به خصوص به خانواده همسر امری ست اجتناب ناپذير که هرگز به مفهوم تسليم شدن بی چون و چرا نيست. برای خود و خانواده جديدی که پيدا کرده ايد نيز بايد احترام قائل باشيد. وقتي رفتاری از روی ادب، محبت و صداقت باشد حتي اگر مخالف نظر شما هم باشد، آن را می پذيريد و اين امری ست که جوانان بايد در هنگام اختلاف سليقه با والدين آن را فراموش نکنند.
با اميد زندگی شاد و سرشار از عشق و تفاهم برای همه جوانان افغانی

مطلب مرتبط

Afghan Diaspora Network

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *