Home / آرشیف / مطالب هنری و ادبی

مطالب هنری و ادبی

گفت و شنود فضل الرحیم رحیم ، خبرنگار آزاد باکارمند شایسته فرهنگ پوهنمل داکتر عبدالواحد نظری، سناریست، کارگردان و یکی از چهره های مطرح در عرصهء سینما کشور ما افغانستان

قسمت اول
اقای نظری یکی از شایستگان فرهنگی کشور ما محسوب می شود که در رشتهء کارگردانی سینما و تلویزیون ، تحصیلات عالیش را در کشور بلغاریا ، به پایان رسانیده سند معادل دکتر را بدست اورده . که بعد از پایان تحصیل و برگشت بوطن ،سال شصت و یک خورشیدی با تلاش و پیگیری گسترده هنری و ادبی به کار های سینمائی وتلویزیونی پرداخت که در سینمائی کشور ما تا امروز از آن فلم ها بنام فلمهای استثنا ئی هنری نامبرده می شود . از فلم های بلند سینمائی ساخته های محترم نظری ، میتوان از ” لحظه ها” ،” ارمان” ،” گمراه ” و “هجرت ” و سریال کمیدی ” د کونډی زوی ” نامبرد .علاوه ازاین فلم های کوتاه ، مستند ، هنری ، سینمائی و تلویزیونی ” ستا سو په هیواد کی خر نسته ” دری شپی دیوزرو یوی شپی څخه ” ، ” وطن پالنځی ” ، کاغوشچی” ، “دلمر په لور” ، ” افغانستان بیله شورویانو څخه ” به همت اقای نظری ساخته شده .
با یک دقت و توجه به ارایه ها و فراورده های ادبی و هنری محترم نظری ، در عرصه سینما در می یابیم که وی در این زمینه ها علاوه از بهره گیری از آموخته ها و اندوخته های مسلکی و علمی که در ایجاد آثارش پرداخته ، از جانبی آنچه ما تا به حال از وی به عنوان فلم ویا نمایشنامه دیده ایم همه آمیخته با ظرافت و دقت لازم ، احساس و درک ،از میل و خواست مردم سرزمین اش است . در کار های سینمائی که تا به حال از دکتر واحد نظری ، روی پردهء سینما آمده به وضاحت می توان دریافت که ریالیزم به عنوان ذوق بینده تجلی بهتر و بیشتر در آنها داشته و به ساختار اثر ش بنا بر فهم مسلکی تسلط نیرومند دارد ، وسواس و دقت اقای نظری ، به مثابه ء دایرکتر حساس و ظریف بین، ساخته های سینمائی اش ، را مبرا از زشتی ها و ناهمواری های ساخته که بیننده را به جای سردرکُمی و سرگیچی برعکس با خود همراه و همگام می سازد . و بینده با راحتی می تواند لحظه به لحظه راه رسیدن به مضمون فلم را احساس نماید .
دکتر واحد نظری ، نتنها در عرصهء سینما و تلویزیون ، خوبترین و بهترین ها را ساخته بلکه در عرصهء طنز نویسی ،مجموعه های خیلی جالب و دلچسپی را تا به حال به نامهای ” اگر ندیدی باور کن “، ” گله راشه که یی گوری” ، واه ،واه گل سیب ” دگه چطور هستی “، ” یک به دنیا صد به آخرت” “آخر به یی څنگه سی” را به چاپ رسانیده که با توجه به عدم گستردگی ژانر طنز در رسانه های کشور ما کاری وی را می توان یک حرکت فعال ادبی در جهت رونق یابی طنز نویسی در کشور ما تلقی نمود . وقتی آدم طنز های آقای نظری ، را می خواند بی درنگ درمی یابد که دکتر نظری ، از ظرافت های ژانر طنز گرفته تا همه به تاریکی ها باریکی های این هنر مسلط است . کار برد زبان طنز و انتخاب قالب های طنزی از دیگر ویژگی های است که در کار طنز نویسی آقای نظری ، می توان یافت . افزون بر این همه از وی مقالات ، ترجمهء آثار در مورد سینما ،داستان برای اطفال ، سناریو برای فلم های کوتاه ، نمایشنامه ها ی کوتاه در مطبوعات داخل کشور و در رسانه های بیرون مرزی به نشر رسیده است. گفت وشنودی داشتم با محترم دکتر واحد نظری ، که توجه تو خوانندهء صاحب دل را به آن معطوف میدارم .

رحیم – چی زمانی احساس علاقنمدی نسبت به هنر تمثیل و سینما بوجود آمد و سرآغاز این علاقمندی را شما در کجا میبینید ؟

نظری – اساساً اگر من در مورد زندگی خود به شما عرض کنم ، سینما برای ما بیشتر جنبهء تفریحی داشت هفته ء یکبار از طرف فامیل برای ما اجازه داده میشد تا به سینما برویم در آن زمان فلم های که روی پرده سینما می آمد اکثراً برای سرگرمی و تفنن بود آن فلم های نبود که چیزی بادیدنش در مورد سینما بیآموزیم و یا با هنر سینما آشنائی پیدا کنیم . ولی هفتهء یکبار فلم دیدن در مجموع و ضمناً شنیدن درامهای رادیو زمینه ساز ایجاد علاقمندیم که اگر من هم بتوانم ممثل شوم ، شد . در قدم نخست همان بود که در سال 1342 خورشیدی که هنوز متعلم صنف سوم مکتب بودم با برنامه های اطفال رادیو افغانستان ، وقت همکاریم آغاز شد علاقمندی سرشار ام به هنر تمثیل در کم ترین فرصت مرا به موقف ” کاکا منجانی ” برنامه اطفال رادیو رسانید کاکا منجانی ، کسی بود که در برنامه اطفال برای آنها قصه میگفت . در همین راستا به همت علاقمندیم و تشویق و لطف دوستانم به بخش درامها و داستانهای رادیو رفتم و در آنجا در درامه ها و داستانهای دنباله دار نقشهای را اجرای مینمودم رفته ، رفته پشتکار و علافمندی عمیقم باعث آن شد تا غرض تحصیل به خارج از کشور سفرنمایم و در رشته سینما تحصیلات عالی ام را به پایان برسانم .

رحیم – غیر از هنر سینما به کدام هنر ها ی دیگر علاقه دارید ؟

نظری – من غیر از سینما به هنر های دیگر نیز علاقه دارم به تیاتر ، موسیقی ، نقاشی فوق العاده علاقه دارم زیرا این همه آنچه هستند که یک هنر مند میتواند نتنها احساسات خود را در لابلای آن بیان کند بلکه در مواردی از آن بشکل بهتر در پرتو علاقمندی و رشد استعداد خود استفاده نماید. ولی با تاسف من هیچ یک از آلات موسیقی را نواخته نمی توانم اما ذوق و سلیقه ء انتخاب موسیقی برای فلمهایم را دارم در عرصه نقاشی من گاه گاهی تابلو های را نقاشی میکنم اما هیچ وقت مدعی نیستم که ارایه های نقاشی من اکادمیک هستند و یا من ادعا نمایم که در این هنر دست بالا دارم .

رحیم – اولین کار هنری شما کدام است و بر میگردد به کدام سالها ؟

نظری – آنچه من گفتم با اجرای نقشها در درامها و داستانها و برنامه های مثل کورنی ژوند ” زندگی خانواده” زراعت و یا سایر برنامه ها که در مجموع ثبت دیالوگ ها را در بر میگرفت این کار هنری به شمار نمی آید ولی به هرحال برای من جداً قابل توجه بود زیرا دیگر امکانات در آنزمان در افغانستان ، موجود نبود و این یگانه امکاناتی بود که برای من میسر بود که از طریق آن میتوانستم بخت خود را به آزمایش بگیرم و اگر استعدادی موجود باشد در رشد و ارتقاء آن تلاش نمایم . نخستین کار های هنری من که به آن میتوان قسماً کار های اکادمیک سینمائی گفت در جریان تحصیلم و زمانیکه بعد از تحصیل به کشور برگشتم میباشد از آنجلمه میتوانم از نخستین دیبوت من فلم ” لحظه ها ” بود که یک فلم هنری بلند هنری بود که با ارایه سمیولیک و سوریالیستی که در مضمون فلم وجود داشت به عنوان اولین فلم روشنفکرانه ء در افغانستان ، شناخته شد .

رحیم – امروز که شما به مثابهء شخصیت مطرح در عرصه سینما کشور حضور دارید این همه را نتیجهء تشویق کی ها میدانید ؟
نظری – بدون تردید حمایت معنوی و تشویق خانواده ، دوستان بویژه پدرم که با دقت علاقمندی های ما را زیر نظر داشت و با درک مناسب بودن آن زمینه های بهتر را از طربق تشویق برای ما مساعد میساخت تا باشد به شکل بهترو خوبتر آن به علاقمندی ما دست یابیم . من به هنر تمثیل علاقمندی داشتم و این را خانواده ما و بخصوص پدرم میدانست همیشه از طرف آنها بسیار تشویق میشدم ضمناً زمانیکه من متعلم مکتب بودم در اکثر برنامه هایی تیاتری و نمایشنامه ها سهم فعال میگرفتم که این خود باعث میشد تا دوستان ، نزدیکان ما با گفتن یک کلمه خوب و تشویق کننده در مورد رول و یا نقشی که من اجرا کرده بودم موجب تشویق من کردند به هر حال این همان کارهای بود که من در جستجویش بودم اما در افغانستان ، در آنزمان امکاناتش یا نبودو یا خیلی محدود بود همین تشویق دوستان و نزدیکان واعضای خانواده و صاحب نظران گرامی در رادیو موجب گردید تا بتوانم با مقاومت و جدیدیت در این عرصه که علاقمندی فراوان به آن داشتم حداقل در این هنرآموخته ها واندخته های داشته باشم .

قسمت دوم

رحیم – شما قبل از اینکه به خارج از کشور غرض تحصیلات عالی بروید چی کار های هنری سینمائی داشتید و بعد از اتمام تحصیل که بوطن برگشیتد از کار ها و آفرینش های هنری تان در عرصه سینما بگوید ؟
نظری – هر چند که قسمتی از این سوال را قبلاً پاسخ گفتم . قبل از اینکه غرض تحصیل به خارج از کشور بروم نخست در برنامه اطفال و سپس در بخش درام ها و داستانهای رادیو سهم فعال داشتم که صرف اجرا و ایفای نقش هابود که به هیچ وجهه کار برجسته به حساب نمی آید ، هر چند که در داستان دنباله دار رادیوئی بنام “عمرا و سکینه ” نقش مرکزی قهرمان داستان را داشتم و برای اولین بار در ترجمه بعضی از نقشهای فلم ” اندرزمادر” از زبان دری به زبان پشتو سهم گرفتم و بدین ترتیب نخستین بار به استدیوی افغان فلم رفتم و با یک قسمت کار سینمائی عملاً آشنا شدم و این اولین تماس من با کارفلم و سینما بود که خیلی خاطره انگیز برایم بود . اما در جریان تحصیل در کشور بلغاریا ما مجبور بودیم که هر سال یک فلم سینمائی و تلویزیونی بسازیم که فلم های کوتاه سینمائی و تلویزیونی از ساخته هایم مورد توجه دوستان ، همصنفان و استادانم قرار میگرفت و با تشویق و تمجید آنها استقبال میگردید . زمانیکه بعد از تحصیل اکادمیک به وطن برگشتم اقدام به آفرینش های هنری در عرصه سینما نمودم که در ذات خود در سطح افغانستان، اولین ها بود گرچه من میپذیرم که خالی از نواقص و کمبودی نبوده بخاطریکه ما سینما بسیار مدرن و مجهز و اکادمیک نداشتیم و حتا امروز هم اگرما چند فلم ساخته شده را که از ارزش سینمائی برخوردار هستند مد نظر نگیریم متباقی کار های سینمائی ما غیر اکادمیک ومسلکی ساخته میشوند . به هر صورت خوب اگر فلم لحظه ها را که من برای شما گفتم یکی از کار های سینمائی من است که بعد از برگشت از تحصیل به وطن به ساختن آن اقدام نمودم در نظر بگیریم فلم مذکور از طرف صاحبان نظران و منتقدین عرصه سینما به عنوان اولین فلم روشنفکرانه شناخته شد و در سینما افغانستان ، با ارائه ابسترک و سوریالیستی وساختار نمادیک خود مقام خاص را به خود اختصاص داد . فلم مستند پرورشگاه وطن که جایزه های متعدد گرفت اولین تیاتر تلویزیونی را بنام ” ریئس ” بر اساس یکی از نوشته های عزیز نسین ساختم که تا آن زمان پارچه های تیاتری و نمایشنامه های کوتاه از طریق تلویزیون به نمایش گذاشته میشد اما من در حقیقت آغازگر شکل اکادمیک تیاتر تلویزیونی آن بودم . تیاتر مذکور از طریق مطبوعات وقت مستحق جایزه شناخته شد . بعداً فلم بلند هنری آرمان را ساختم که این هم اولین فلم هنری رنگه به زبان پشتو بود که تا آنزمان فلم پشتو در افغانستان، ساخته نشده بود همچنان اولین سریال تلویزیونی بنام ” دکونډی زوی” بچه بیوه را در سه قسمت یک ساعته ساختم که تا امروز علاوه از اینکه مورد پسند مردم قرار دارد چنین چیزی تا به آن زمان ساخته نشده بود.
رحیم – هموطنان ما که علاقمند سینما هستند از شما به عنوان یک سینماگر موفق توقع ارایه های بیشتر سینمائی را دارند اما کار شما در عرصه ساختن فلم از شمارانگشتان بیشتر نیستند توضیح شما در این زمینه چیست ؟
نظری – اگر در مقایسه به تعداد زیادی از فلم های ویدیویی امروز افغانستان ، که هر روز ویا در هر دو روز یک فلم ساخته میشود و روی پرده می آید که به هیچ وجهه فلم ها ی با رسالت و باهویت نیستند بلکه فلم های است که مردم را به انحراف و گمراهی سوق میدهد . و ذوق مردم را خرابتر میسازد، داستان های تکراری و ساختگی و شات های بی محتوا خلاصه کاپی فلم های بازاری که بدرد کسی نمی خورد به نظر من این فلمها اگر ساخته نشوند بهتر است. در مقایسه با این فلمها ، آنچه من تلاش نموده ام با آنکه من میپذیرم که فلمهای مذکور از نواقص خالی نیستند اما من خوش هستم که ساخته های سینمائی من در خود رسالت هنری و هویت ملی را همراه داشته . من بعد از برگشت از تحصیل در سال 1362 در ظرف دوسال مجال آنرا یافتم تا فلم لحظه ها و دو سه فلم مستند و تیاتر تلویزیونی را بسازم سپس در سال 1365 برای چهار سال به صفت ریئس افغان فلم ایفاء وظیفه نمودم که درآن زمان صرف فلم آرمان را ساختم مسوولیت های دولتی مجال بیشتر پرداختن به آفرینش های هنری را برایم نمی داد . همچنان بعد از آن ریئس انجمن سینمائی وعضو هیات رئیسه اتحادیه هنرمندان افغانستان وهم چنان برای بار اول تدریس سینما را در درپوهنځی هنرهای زیبا پو هنتون کابل وچند کورس دیگراغاز نمودم وبا وصف مصروفیت های کاری سریال تلویزیونی د کونډی زوی ” بچه بیوه” را ساختم. سپس با وخامت اوضاع سیاسی به شما بهتر معلوم است که من هم مانند هزاران هموطنم به دیار غربت پناه آوردم . با وصف نداشتن امکانات تلاش کردم فلمهای گمراه و هجرت را بسازم. و حالا که من به کشورم افغانستان، برگشتم زمانی به صفت رئیس تلویزیون آریانا ، بعداً به حیث رئیس تلویزیون شمشاد و متعاقباً به عنوان رئیس عمومی تلویزیون ملی مسوولیت های کاری و رسمی را به عهده داشتم و دارم که این همه زمینه ساختن فلم را برایم محدود ساخته و میسازد . ولی به هرحال من اگر در عرصه ساختن فلم به اساس گفته شما به شمار انگشتان ارایه های سینمائی دارم این را بهتر میدانم تا ساختن فلمهای بی محتوای که هیچگونه ارزش هنری ندارند این را نه برای خود و نه برای دیگران لازم میدانم . ولی من برای محصلین فاکولته هنرهای زیبا پوهنتون کابل و چی از طریق تلویزیون و چی در زمانیکه در خارج از کشور به سر میبردم به سینماگران جوان و تازه کار افغان ، اندوخته ها و تجربه سینمائی ام را قسمت نموده ام .
رحیم – قبل از اینکه شما به جهان سینما داخل شوید کدام یک از ستاره های سینما کشورما و یا سینما کشور های خارجی به شوق و علاقهء شما اثر گذار بود میشوید از آنها نام ببرید ؟
نظری – در آنزمان که ذهن من برای پذیرش هنر ویا صنعت سینما آماده میشد بی تردید چهرها وبازیگران بودند که بالای ذهن من تاثیر معین داشند قبل از اینکه من برای فرا گیری تحصیلات عالی در عرصه سینما به خارج از کشور بروم با کار گردان ، هنرپیشه ها ، سناریست ها و سینما گران مشهور دنیا آشنا شوم دیدن بعضی فلمها بر ذهن من تاثیر بویژه داشت هر چند که در آن زمان ما آنقدر به مضمون درونی فلم پی نمی برُدیم اما فضائی ریالستیک که درفلم تصویر شده بود تاثیر عجیبی بر من میگذاشت این همان فلمهای روسی بود هرچند که با نام های هنر پیشه ها ، دایرکتر و کارگردان این فلم ها آشنائی نداشتم ولی تاثیر گذاری این فلمها بر ذهن من بیشتر از دیگر فلم ها بود. تمثیل بعضی از هنر پیشه های فلم های هندی مورد دلچسپی من قرار داشت همچنان فلم های غربی .
رحیم – به نظر شما امروز سینما ما در کدام مرحله قرار دارد ؟
نظری – امروز صد ها پرودکشن فلم در کشور ما فعالیت دارند اینها هر روزاکثرا با ارایه فلم های بی محتوا و بی هویت سینما ی کشور ما را به مسخره میگیرند زیرا مردم دنیا با دیدن این فلم ها به این نتیجه میرسند که تمام باشنده های این کشور مشغول چنین اعمال هستند در حالی که چنین نیست . در این حالت هستند کسانیکه از خارج کشور برگشته اند باا ندوخته هایشان باساختن فلم های کوتاه سینمائی خوب مطابق به اصول و رسالت سینمائی این امید واری را به بار آورده اند که سینمائی کشور ما بسوی رشد و با لندگی میرود .
ادامه دارد .

قسمت سوم
رحیم – از دیدگاه شما آیا زمانی سینما ما بسوی رشد و فراز حرکتی داشت ، کدام سالها بود ؟
نظری – در تاریخ سینما کشورما دهه ء شصت را می توانیم سرآغاز سینما اکادمیک و مسلکی و نقطه رشد آن دانست در همین دههء شصت خورشیدی بود که یک حلقهء از کادر های مسلکی که عدهء شان تحصیلات اکادمیک در رشتهء سینما در کشور های مختلف خارجی داشتند و عدهء شان تجربهء بهتر و بیشتر کاری داشتند در زیر سقف افغان فلم ، گردهم آمدند و همزمان حمایت دولت از سینماگران موجب آن گردید تا ساخته های سینمائی آن دوره که مطابق ضرورت زمان روی پرده سینما آمده بود درخشش و ماندگاری را داشته باشد زیرا آن همه محصول نتیجه تلاش و عطف توجه کادر های مسلکی آگاه و با تجربه در هنر سینما بود افغان فلم، به عنوان یک مرکز انسجام امور سینمائی کشور توانسته بود نتنها در داخل کشور بهترین فلمها را تولید کند و با نمایش دادن آن در بعضی کشور های خارجی توجه آن کشور ها را به سینما کشور ما معطوف نماید . بدین ترتیب دهه شصت خورشیدی را میتوانیم به عنوان دورهء طلائی رشد سینما افغانستان ، یاد کرد .
رحیم – به نظر شما تولیدات امروزه سینما کشورما ، کدام جهات مثبت و کدام جهات منفی را دارد ؟
نظری – من میخواهم بطور خلاصه به این پرسش پاسخ بگویم و آن اینکه ما یک تعداد فلمهای داریم که مایه افتخار سینما کشور ما هستند ولی با تاسف فلمهای هم داریم به هیچ وجهه نمی توانیم بر آن نام فلم را گذاشت ، این فلمها نتنها که بیانگر ذوق ، سلیقه و یا فرهنگ و عنعنات مردم و کشور ما نیستند برعکس آنهایکه به ساختن آن اقدام نموده اند فاقد دانش مسلکی و همچنان تجربهء در عرصه سینما هستند به هر صورت جلو ساختن همچو فلم ها باید گرفته شود هر چند که امروز با موجودیت فضائی باز یا دیموکراسی که در کشور ما موجود است کسی و یا موسسهء فلم کسی را سانسور نمیکند اما باید بگویم که همچو ارایه های بی محتوا و فاقد ظرافت های مسلکی و هنری موجب میشود تا بر داشت بیننده از فلمهای مذکور یک تصویر غلط از هویت و فرهنگ و سلیقهء مردم افغانستان را به نمایش بگذارد من به این باورهستم نسل نو ، نسل جوان که بعضی آنها در رشته سینما تحصیلات مسلکی و اکادمیک دارند با ارایه های فلم های کوتاه با محتوا و مضمون عالی ، حضور با درخشش و امیدوار کننده در سینما امروز کشور ما دارند اگر مورد حمایت و تشویق دولت قرار بگیرند با صراحت می توانم بگویم که در آیندهء نه چندان دور سینما کشور ما به مفهوم سینما واقعی مسلکی و اکادمیک عرض اندام خواهد کرد .
رحیم – برای اینکه ما سینما به مفهوم واقعی آن را در کشور خود داشته باشیم نظر پیشنهادی مشخص شما در زمینه چیست ؟
نظری – در قدم نخست باید سینما مورد حمایت مادی و معنوی وعطف توجه دولت قرار گیرد . – مرجع برای اتحاد تمام کادر های مسلکی عرصه سینما بصورت عملی بوجود آید . – مرجع نقد و بررسی تولیدات سینمائی ایجاد شود . – برای تولیدات سینما کشورما بازاریابی و زمینه اشتراک در فیستیوالهای بین المللی مساعد گردد . با تشخیص سینماگران مستعد و تشویق و حمایت آنها ما میتوانیم زمینه رشد سینما را مساعد سازیم .
رحیم – به نظر شما سینما یعنی چی ؟
نظری – سینما از نظر ارزش و ابعاد خود در حال حاضر جز زندگی انسان ها است زندگی امروز آنقدر با سینما نزدیک شده که بدون سینما زندگی نامکمل به حساب میآید . مقصد من اینست که سینما امروز در تمام عرصه های زندگی بشریت راه یافته است سینما امروز اقتصاد است ، سینما تجارت است ، سینما سیاست است ،سینما تبلیغات است ،سینما تفریح است ، سینما فهم و دانش است سینما بیان دست آورد های تکنالوژی است یعنی در تمام عرصه های زندگی ما شامل شده و تاثیر گذار است امروز رشد سینما همپای رشد تکنالوژی است . سینما اگر به شیوه درست و مثبت آن در جامعه فعال باشد در رشد و ترقی و استقامت ذهنیت جامعه موثر واقع میشود و اگر برعکس مورد بی توجهی و در جهت منفی حرکت نماید ضرر آن بر ذهنیت جامعه بیشتر از هرچیز دیگر است به این نقطه باید توجه جدی داشته باشیم .
رحیم – میشود از آنهای نامبرید که به نظر شما خدماتی را در احیا و رشد سینما کشور ما انجام داده اند ؟
نظری – از پیشکسوتان سینما کشورما میتوانیم از رشید لطیفی، که کارش را از تیاترآغاز نموده بود و اولین فلم افغانی بنام عشق را ساخت میخواهم با حرمت نام ببرم ، همچنان از فیض محمد خیرزاده با تمام محبت میخواهم نام ببرم زیرا وی بعد از برگشت از تحصیل در خارج از کشور فلم مستند سینمائی بنام ” بسوی عقاب ” را ساخت علاوه از این مرکز تربیوی را در آن زمان برای علاقمندان هنر سینما تاسیس نمود که در واقعیت امر در زمره یکی از کار های نیک برای رشد سینما کشور ما تلقی میشود . صمد آصفی ، که در آنزمان به صفت معاون افغان فلم اجرای وظیفه می نمود تحصیلاتش را در رشتهء عکاسی در جرمنی به پایان برده بود در عرصه فلمبرداری کار های زیادی را به سینما کشور ما انجام داده که قابل قدر و یاد آوری است . از جمله کسانیکه در قید حیات هستند میتوان ازسلطان حمید هاشم ، که نخستین رئیس افغان فلم بود و عبدالخالق علیل ، نامبرد که در رشتهء سینما تحصیلات شانرا را در خارج از کشور به پایان رسانیده بودند و بعد از برگشت به وطن اولین فلم هنری بلند افغانی را ساختند . همچنان ازاکبر شالیزی و سونارام تلوار، که به حیث اولین کمره مین ها در سینما کشور ما حضور یافتند با تمام احترام نامبرد . هر چند که این سلسله ادامه دارد اما در مقدمین سینما کشور ما میتوانیم از این شخصیت ها نام ببریم .
رحیم – تا جائیکه من در جریان هستم همین لحظه شما مصروف نوشتن کتابی در عرصه سینما کشور ما هستید میشود در زمینه اندکی بگوید ؟
نظری – بلی من مصروف نوشتن کتابی تحت نام تاریخ سینما افغانستان ، هستم . به صورت پراگنده این جا و آنجا در مورد سینما کشورما چیز ،چیزی نوشته شده اما به نظر من ترتیب ، تنظیم و نشر یک کتاب تحلیلی در عرصه تاریخ سینما و برجسته ساختن کار های از سینما گران و فلمهای خوب سینما کشورما یک ضرورت است که من با درک همین ضرورت اقدام به نوشتن این کتاب نمودم قابل تذکر میدانم که این کتاب در متن خود بیشتر از دهه های پنجاه و شصت خورشیدی حرفهای از سینما کشور ما را در خود دارد با اضافه اینکه از قبل از آن و بعد از آن هم تذکراتی در خود را جا داده است . کتاب مذکور مانند همه آثار از کمبودی و نواقص مبرا نخواهد بود تا حد مقدور من تلاش کرده ام تا همه ارایه های سینمای کشورما را که در داخل و خارج کشورما به همت سینماگران ما تهیه شده در متن این کتاب از نظر نه اندازم حتا خارجیهای که برای افغانستان ، فلم ساخته اند نیز نامبرده ام .

ادامه دارد .

[b]گفت و شنود فضل الرحیم رحیم ، خبرنگار آزاد با آقای عبید جوینده ، آواز خوان نسل جوان کشورما .

به نظر من خوبترین ، موثرترین و بی ضرر ترین دوست انسان و بشریت موسیقی است که بدون موسیقی هر اجتماع ناقص می باشد .

عبید جوینده ، آوازخوان نسل جوان کشورما از سن 9 سالگی به هنر موسیقی رو آورده ،نخستین بار زمانیکه شاگرد لیسه امانی ، بود در یکی از کنسرتهای آن لیسه روی ستیژ رفت و آهنگی از ساخته های هنرمند و آهنگساز خوب کشورما آقای وحید قاسمی ، را اجرا کرد که تشویق حاضرین مایه امیدواری وی گردید به ادامه فراگیری موسیقی . آقای جوینده ، اساسات موسیقی را از استاد غلام علی خان فرا گرفته است.او با فامیلش در شهر لندن انگلستان ، زندگی می کنند. گفت و شنودی تلیفونی داشتم با آقای جوینده، پیرامون فعالیت هنریش که توجه تو صاحب دل خواننده را به خوانش متن آن معطوف میدارم .
رحیم – از کدام سالها شما سراغ موسیقی را گرفتید؟
جوینده – من فکر می کنم که موسیقی از سرشت انسان به سراغش می آید و در سرشت همه انسان ها عشق وعلاقه به موسیقی وجود دارد. می گویند، زمانیکه من کودک بودم بشکل غیر معمولی به شنید ن موسیقی علاقه نشان میدادم ولی بصورت دقیق از سن 9 سالگی به نواختن اکوردیون و آوازخوانی رو آوردم .
رحیم – درپیوند با موسیقی پشتکار و تلاش شما مثمر واقع شده ویا تشویق اعضای خانواده و دوستان تان کدام ، یک ؟
جوینده – فکر می کنم کلید بسیار مهم پشت کار خود انسان است و فکتور دیگرحمایت فامیل که می تواند کومک کند و یا صد مه وارد کند. خوشبختانه اعضای فامیل زمانیکه به علاقمندی و پشت کارم در عرصه موسیقی متوجه شدند مرا نتها تشویق نمودند بلکه حمایت نیز کردند و می کنند .
رحیم – از نخستین باری که جرئت کردید تا در مقابل جمعی از حاضرین بنوازید و بخوانید بگوید خود درچی وضعیت قرار داشتید واستقبال آنها چگونه بود وآیا بیاد دارید که کدام آهنگ را اجرا نمودید ؟
جوینده – اولین باری که من در برابر جمع کثیری از تماشاچیان آوازخواندم ، در یکی از برنامه های هنری مکتب ما لیسه امانی ، بود که با عالمی از اظطراب و تشویش روی ستیژ رفتم و آهنگی (میده ،میده چشم وا گو) از ساخته های محترم وحید قاسمی، را خواندم که تشویق حاضرین نه تنها باعث رفع تشویش و اظطرابم گردید بلکه اطمینان یافتم که باید موسیقی را با جدیت بیشتر ادامه دهم .
رحیم – در عرصه موسیقی گاهی نزد استادی زانو زده اید ، کدام استاد در کجا و برای چی زمانی ازوی چی چیزها را آموخته اید ؟
جوینده – من دوازده سال قبل از امروز با استاد غلام علی خان، آشنا شدم و به عنوان شاگرد پیش اش کرُ ماندم از وی اساسات موسیقی را آموخته ام و سلسلهء اموزشم ادامه دارد .
رحیم – از آوازخوانان مطرح کشورما کار هنری و آواز کدام یک از آنها را در کار و ثلیقه ء هنری خود تاثیر گذار می دانید و چرا ؟
جوینده – اگر من از همه هنرمندانی که در کار هنری من تاثیرگذار بودند نام ببرم لست طویلی خواهد شد اما بصورت کوتاه و فشرده می خواهم بگویم که کار هنری آقای فرهاد دریا ، آقای فواد رامز و آقای وحید قاسمی ، بیشتر تاثیر گذار بوده .
رحیم – به نظرشما بخاطریکه یک آهنگ راهش را به دلها باز کند و به یک اثر ماندگار مبدل شود چی چیز های در ترکیب و بافت و ساخت آهنگ مد نظر گرفته شود؟
جوینده – به نظر من سه چیز برای جاویدانگی یک آهنگ خیلی مهم است :
1 – کمپوز آهنگ 2 – شعر 3 – تنظیم موسیقی خوب . زمانی این همه واقعاً جالب و مورد توجه قرار می گیرد که اجرا کنندهء آهنگ ارایه خوب و جذاب داشته باشد .
رحیم – دیروز وامروز موسیقی کشور ما را چگونه ارزیابی می کنید ؟
جوینده – موسیقی دیروز کشورما افتخار و گنج هنرموسیقی ما است در این راستا هنرمندان و استادان مدبرموسیقی چون استاد قاسم افغان ، استاد سرآهنگ ، احمدظاهر و همه استادان که اگر هریک شانرا نام بگیرم لست طویلی خواهد شد، تلاش کردند و زحماتی را متقبل شدند تا برای موسیقی ما هویت بخشیدند و مکتب موسیقی افغانی را ایجاد نمودند که اینک ما امروز با شنیدن هرآهنگ از این بزرگان نتنها لذت می بریم بلکه به آن افتخار می کنیم اما موسیقی امروز ما واضح است که متاثر از یک دورهء جنگ و بدبختی است واین همه در ساخت و بافت موسیقی کشور ما باتاسف متجلی است ما دستآوردی زیادی برای نسل بعدی نداریم ولی امید وار هستیم که کار های خوبی داشته باشیم در همین جا می خواهم بر نقش مطبوعات در رشد موسیقی کشورما حرفهای داشته باشم و آن اینکه رسانه های صوتی و تصویری ما باید زمینه ساز رشد و ارایه بهترین ها باشند از نشر آهنگهای مبتذل جلوگیری نمایند و در این مورد باید سخت گیر باشند اگر قرار باشد که هرکس آهنگی را اجرا کرد و رسانه ها حتمن باید به نشر آن مبادرت ورزند این در ذات خود عدم توجه به موسیقی و رشد آن محسوب می شود باید معیارهای را در نشر آهنگ ها از دید هنری ، ادبی و مسلکی در نظر داشت که باتاسف تا حال چنین نبوده اما امید وار هستم که رسانه ها به این مسلهء خیلی مهم متوجه شوند .
رحیم – شما که دور از وطن در دیار غربت قرار دارید به عنوان هنر مند و آوازخوان از مشکلات جدی که به آن مواجه هستید بگوید البته هدفم در عرصه کار های هنری تان است ؟
جوینده – مشکل عمده کمبود نوازنده است که این مشکل ناشی از پراگند گی مهاجران افغان در کشور های مختلف می گردد. نوازنده های چیره دست کشور ما که امروز در کشورهای مختلف دنیا مهاجر هستند از روی مجبوریت تغیر مسلک دادند زیرا فاصله های طولانی راه بین آواز خوان و نوازنده یک مشکل جدی است که ما با آن مواجه هستیم اما در داخل کشورما افغانستان ، خوشبختانه ما این مشکل را نداریم اما در این جا واقعاً یک مشکل جدی است .
رحیم – اگر از شما بپرسم که موسیقی یعنی چی پاسخ شما چی خواهد بود ؟
جوینده – به نظر من خوبترین ، موثرترین و بی ضرر ترین دوست انسان و بشریت موسیقی است که بدون موسیقی هر اجتماع ناقص است .
رحیم – تا حال چند البوم از شما در دسترس علاقمندان موسیقی قرار دارد ؟
جوینده – من تا به حال سه البوم دارم که البوم اولی ( کعبهء دل ) شامل 8 پارچه آهنگ است البوم دومی (حدیث وفا) شامل 12 پارچه آهنگ و البوم سومی ( آغاز) شامل 8 پارچه آهنگ می باشد .
رحیم – بیشتر شما کمپوز کدام یک از آهنگسازان کشورما را می خوانید آیا در عرصه آهنگسازی کار های دارید ؟
جوینده – بلی من آهنگ نیز می سازم و به گونه مثال آهنگهای ” زندگی زیباست ، زنده باد عاشقی و آغاز ” از ساخته های خودم است و از ساخته ها آهنگسازان خوب کشورما آقای ظاهر باختری ، آقای شادکام و محمود کامن نیز بهره برده ام . من به سازگاری آواز خود د رانتخاب کمپوز ها دقت می نمایم .
رحیم – موسیقی ریاضت و تمرین همیشگی می خواهد . آیا شما غیر از این مصروفیت کاری هم دارید و مصروفیت کاری تان مانع تمرین موسیقی تان نمی گردد؟
جوینده – تا چهار سال قبل من مصروفیت رسمی داشتم ولی از آن زمان تا حال خواستم به موسیقی جدی تر بپردازم که وقت بیشتر نیاز داشت و دارد و فعلاً صرف مصروف کار در عرصه موسیقی هستم که به گفته شما به ریاضت و تمرین موسیقی رسیده گی کرده بتوانم .

قلباً از شما تشکر آقای عبید جوینده، که به پرسشهایم پاسخ گفتید.
فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد .
26.06.2010

شما می توانید با کلیک کردن روی متن زیر با ویب سائت آقای عبید جوینده وصل شوید .
http://www.obaidjuenda.com/


اینک سی و یک سال ازمرگ احمد ظاهر ، آوازخوان نسلها می گذرد او هنوز هم محبوب قلبهاست .
گفت و شنود فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد با محترم بشیر دژم ، پیرامون شخصیت و کار هنری احمدظاهر .
رحیم – از آشنايی خود با احمدظاهر، بگويید که کدام سالها بودو چگونه با هم آشنا شدید ؟
[/b] دژم – اولین دیدار نزدیک وآشنایی ما همانا در دیپارتمنت موسیقی رادیو افغانستان بود، زمانی که من یکی از آهنگهایم را تمرین میکردم ایشان برای وعده ای که با محترم خلیل راغب داشتند در جریان تمرین وارد اتاق مشق ارکستر آماتوران شد وبعداز احوالپرسی باهمه، آرکستر کارش را برای لحظه ای معطل کرد که بنابر خواهش خودش از مسحورجمال صاحب که رهبر آرکستر ما بودند، گفت تمرین را ادامه بدهید من بعداز ختم کار شما با خلیل جان جایی باید برویم، تمرین ادامه پیداکرد ومن در فاصله‌ای دو متری احمد ظاهر می‌خواندم ، ترسیده بودم و گوش دادن وی برایم تعجب‌آور بود، مسحور جمال با اشارهء بمن گفتند چرا ترسیدی؟ ادامه بده پس فردا ای آهنگت از طریق رادیو پخش می شود، نترس ، دقیق بخوان، همانطور شد وطبعاً بعداز چند بار تمرین کار تمام شد ودیگری که بعد از من در نوبت بود پهلوی مسحور جمال نشست وادامه داد، در همین موقع احمد ظاهر با عده‌ای منجمله خلیل جان راغب در روی صفهء دیپارتمنت برآمدند و به قصه ها ادامه دادند که طبق معمول من هم برآمدم ودر همان صفه ای که در صحن حویلی بود از من پرسیدند که این آهنگ را کی برایت ساخته؟ و در کدام مکتب هستی و… و… کاملاً طبعيی است که من در آنزمان جوان بی تجربه ولی عاشق هنر موسیقی بودم، شنیدن حتا چند حرف تشویقی احمد ظاهر برایم نهایت خاطره انگیز وفراموش نا شدنی بود ولو ما برایش اهمیتی داشتیم ویا نداشتیم… این دیدار ما در خزان سال 1354 خورشیدی واقع شدو نیم ساعتی را در بر داشت.این دیدار ها پیوسته تنها در محیط رادیو وتلویزیون ادامه داشت وتصادفاً من و عمر شکیب که در آنزمان مامورین شعبات تخنیکی رادیو بودیم در حالیکه محترم شمس الدین مسرور پرودیوسر اداره مویسقی بودند در جریان اولین وآخرین ثبت تلویزیونی آهنگهای (خدا بود یارت ولیلی لیلی جان) اش در ساعت شش شام، که دیگر مامورین به خانه‌های شان رفتند واین ثبت به دایرکتری خانم فریده انوری وآقای فارانی جریان داشت،آن ثبت را تا یک قسمتی شاهد بودیم وبا عجله به خانه رفته به همه اطمینان دادیم که امشب بعداز سرویس اخبار برای اولین بار، آهنگی از احمد ظاهر در تلویزیون نشر می‌شود و…
رحیم – یک عده ئی می گویند که احمدظاهر، در ابتدا تنبور، می نواخت آیا شما این را تائید می کنید ؟
دژم – من هم از استاد مسحور جمال شنیده‌ام که احمد ظاهر در ابتداء ودر ارکستری که برای جشن های آنزمان در لیسه حبیبیه تشکیل شده بود اولاً با نوازنده گی آله تنبور که با مهارت می نواخت شامل شد وبرای دیگران می نواخت، اما برای تفصیل بیشتر آن اگر عین سؤال از آقای جمال مطرح شود بهتر است چون ایشان خود در آن آرکستر کار می کردند
رحیم – احمدظاهر در نواختن کدام یک از آلات موسیقی توانايی بیشتر و بهتر داشت ؟
دژم – به عقیده‌ای من در کلیه آلات (پرده یی) چون اکوردیون، آرمونیه،بعد ها آرگن که تازه بکابل آمده بود ووسایلی در همین ردیف،که در وقت ضرورت هریک را با رعایت موازات آن به اجراء میگرفت.
رحیم – احمدظاهر ، مدتی چند سال با پدر اش به کشور هندوستان اقامت داشت به نظر شما این سفر تا چی حدی به کار و هنر وی در عرصه موسیقی تاثیر گذار بوده و احمد ظاهر ، گاه گاهی از خاطرات خودش ازاین سفر با شما حرفهای داشت لطفاً بگويید که وی در مورد چگونه می اندیشید ؟
دژم – من میدانم که چنین بود اما متأسفانه ما اندراین باب هیچگاهی بحثی نداشتیم که درین جا قابل گفتن به شما باشد.
رحیم – آیا گاهی احمدظاهر ، از کسی به عنوان معلم و یا استاد ویا رهنمائی موسیقی خودش چیزی گفته بودو یا وی نزد کسی به عنوان شاگرد زانو زده بود ؟ آیا احمدظاهر، از کسی درس موسیقی را فراگرفته است . شما درمصاحبه ء که چندی قبل داشتید گفتید که احمدظاهر ، نیز به دیپارتمنت موسیقی که د رشهر نو کابل موقعیت داشت می آمد آیا وی برای فرا گیری موسیقی به انجا می آمد ؟
دژم – من در دیدار های بعدی ، در محافل خصوصی، مخصوصاً شبی را که احمد ظاهر مرحوم بنا بر دعوت استاد آرمان در گذرگاه کابل تشریف آورده بوند نیز حضور داشتم در آنجا هم در وقفه های موسیقی در باره آهنگهایش به همه معلومات می دادندو بار ها متوجه بودم که از مرحوم نی نواز بیشتر از دیگران یاد میکرد، چنانچه در همان شب وروز بعضی آهنگهایی را که از نی نواز زنده یاد به حیث کمپوزیتورش گرفته بود در همان شب برای همه ای ما می‌خواند وپیوسته از او یاد می کرد، اما اینکه مشخصاً شاگرد کسی بوده باشد من درین باره اطلاع ومعلوماتی ندارم،
بلی به جواب بخش دوم سؤال تان باید گفت که احمد ظاهر به دلایلی زیادی به آرکستر آماتوران دیپارتمنت موسیقی رادیو علاقه فراوان وگسست نا پذیری داشت وهر گاهی در آنجا می‌آمد نه برای آموزش، بلکه برای تمرین وآماده سازی آهنگ جدیدش بود وتا جایی که من میدانم ایشان آهنگهایش را معمولاً در افغان موزیک وقت ، ودر استدیوی 48 رادیو با استادانی دیگر آماده ثبت ساخته ودر همانجا ثبت میکردند حتا معمولاً یک روزی از صبج تا به ظهر آن استدیو در اختیارش قرار داده می شد، که درین زمینه ایشان هیچ مشکلی نداشتند.
رحیم – اجزای که یک آهنگ را می سازد اگر غلط نکرده باشم عبارت انداز : صدا ، کمپوز ، شعر و موزیک آن می باشد به نظر شما کدام یک از اینها در جذابیت و ماندگاری هنر و آهنگهای احمد ظاهر ، نقش دارد ؟
دژم – احمد ظاهر زنده یاد یکی از نخبه هابود،استعداد خداداد وسر شاری برای اجرای آهنگهایش داشت صدای باسر ویا سریله؟ (سرو لی ) اش، حنجره صاف وصدای موزون ، با لی وتال بودنش وداشتن تسلط کافی بر اجرای اشعار،(دقیق خواندن کلمات شعر) انتخاب متناسب ریتم برای آهنگش،رعایت توازن شعر وکمپوز با انتخاب ریتم برای آن،انتخاب سرعت (تمپوی آهنگ) مضمون و محتوای شعر ، انتخاب شاعر، رعایت زمان اجرای آهنگ، باالاخره انتخاب آلات موسیقی ونوازنده گان آن، طور مثال همین ترکیب دو آله ای پفی چون(ترومپت و سکسفون جمع جازبند) ویا در بعد ها علاوه نمودن آلات تاری چون(لید گیتار واستفاده از بعضی صدا های نهایت موزون آرگن که یک پدیده نو بود، همزمان با آن‌ها استفاده ازبهترین تخنیکر سوند (وثبت) ومهمتر از همه انتخاب کمپوزیتور ویا ساده‌تر وفهما تر بگویم (داشتن کرکتر رفیقانه واحترام آمیز وخنده رویانه وسرشار از مستی وجوانی با (کمپوزیتوران درجه یک کشور منجمله مرحوم نی نواز ) و… و… دهها مطلب دیگر دست بدست هم می‌دادند تا؛
احمد ظاهر خوبترین همه باشد، گرچه همزمان با او استعدادهای سر شار دیگری هم ظهور کردندوسراییدند، اما نه به این ماند گاری؛ اگر شما یکایک موضوعاتی راکه من پشت سر هم درین جواب ردیف کرده‌ام به دقت بخوانید وبه آن توجه کنید می‌دانید که چه اجزایی دست به هم دادند که احمد ظاهر تا امروز در اذهان ملتش باقی بماند؟ رعایت نکات فوق که بدون شک تمرین وممارثتی وکرکترشخصی اش را می طلبد، شاید ؟ اگر چنین آدمی باز ظهور کند ما احمد ظاهری دیگری داشته باشیم، گرچه او یگانه وبرگشت ناپذیر است؛ موارد ذکر شده بالایی همه باعث گردیدند تا هنر وی مانده گار وبه دلها نقشش دایمی وفراموش ناشدنی شوند.

رحیم – احمد ظاهر ، به عنوان یک آماتور به دنیائی موسیقی رو آورد ولی از او توشه ء پر بها ئی هنری باقی مانده است که می شود به او هنر مند نسلها را خطاب نمود با توجه به این توشه ء گرانبهای که ازاو وجود دارد به نظر شما سبک هنر وی را در موسیقی چی می توانیم بنامیم ؟
دژم – احمد ظاهر در ابتداءیک آماتور(شوقی ) بود وبه هنر موسیقی به اساس تفنن وشوق واحساسش پرداخت ولی وقتی متوجه شد که جامعه او را به حیث یک آواز خوان پذیرفته است ، از همه مسایل دیگر چون تحصیلش در دارالمعلمین که در حقیقت او باید یک استاد می‌شد و یا کارش در افغانفلم ویا … وسایر مسایل دیگر گذاشت وهمه را کنار مانده صرفاً به هنر موسیقی پرداخت وبا آن تا آخر عمرش هم مصروف شد و با هنر زیست ناگفته پیداست با این همه نو آوری هایی که او در زمان حیاتش ( فراتر از دیگران درخشش داشت )سبک خاصی از خودش را برای نسل بعدی به یادگار ماند اورا می‌توان بنیانگذار سبک آماتوران (نوین ) نامید زیرا آنچه آماتوران همدوره اش انجام می‌دادند (او) در همان( وقت ) بازهم( یک قدم) جلو تر بود وبا همین چند آله انتخابی خودش که فکر می‌کنم از سفر هایش در اروپا آموخته بود نسبت به دیگران با همان آهنگهایش بیشتر به دل شنونده گانش چنگ می زد، حال که شور بختانه اورا در میان خود نداریم باید به صراحت نوشت وگفت که( او خودش بنیانگذار سبک احمد ظاهر بود) کلمه و نام ( احمد ظاهر ) امروز به معنای (یک سبک ) است ومی توان از آن پیروی کرد ویا سبک های دیگری را بوجود آورد که جا گزین سبک (به جا مانده وی ) گردد چنانچه عده کثیری از آماتوران همدوره خود ما و امروزی با کمال میل ورغبت از سبک احمد ظاهر با افتخار پیروی کرده هر کدام در تلاش (احمد ظاهر شدن ) هستند که بسیار جای خوشی ومباهات است ؛ به شرطی که این صفات وی را نیز با خود حفظ کرده ونمونه های بهتر آنرا به نمایش بگذارند. اورا می‌توان بنیانگذار سبک جاز و لایت، در افغانستان نیز نامید ، من قبلاً اشاره کردم شیوه انتخاب ونوع آرکسترش به مقتضای عصر خودش (ترومپت، سکسفون، جاز عادی با آرگن) این خودش یک نو آوری بود که هیچ کدام از آواز خوانان ما چنین شکلی را بلد نبودند و عملی نکرده بودند، چه در آنوقتها امکان زیاد کردن هر آله دیگر موسیقی دیگر برای وی کار ساده وامکان پذیر بود اما وی ( همان را انتخاب کرد وتا آخر ادامه داد) این کار خودش به ذات خود ایجاد یک سبک یا ( شیوه ) است که بنیانگذارش تنها (احمد ظاهر بود وبس)البته منظورم درین جا روی استیژ و کنسرتهای لایف است که در همین شیوه تا آخرادامه داد، معلوم دار است که در ثبت های رادیویی هم از صدا های موزون سایر وسایل دیگر نیز سود برد اما در کنسرت هایش ، شور وهیجانی را که ترومپت استاد ننگیالی مرحوم ایجاد می‌کرد برای همه مردم ما فراموش ناشد نی است، بغیر از (احمد ظاهر کدام یک از دیگر آواز خوانان ما متوجه این باریکی شده بودند؟) من در بالاگفتم که بازدید وی از کشور های اروپایی وهندوستان هم بی تأثیر درین کارش نبود.
رحیم – عده ئی به این باور اند که شهرت هنری احمدظاهر ، وابسته به موقف خانواده و بویژه پدرش می باشد تبصره شما در این زمینه چیست ؟
دژم – من یک اشاره کوتاه درین زمینه داشتم، به هیچ صورت در هیچ کشوری پسر (ریس شورا ویا صدراعظم) بودن یک شخص گپ ساده‌ای نیست، گرچه در ابتدا همان پدر ش با این هنرش موافقت نداشت، حتا آنرا ننگ وعار می دانستند، ولی زمانی که پدر به استعداد پسرش پی برد و او هم آزادانه به اینکار ادامه داد، ومانعی سر راهش نبود، با وجودی که پدر مصروف کار خود وپسر عاشق هنر وکار خود بود ولی کافیست که همه بدانند احمد ظاهر پسر صدر اعظم مملکت است ویگان تا از سر چاپلوسی هم از ادامه کمک‌های بی دریغی از وی سر باز نمی زدند، ناگفته پیداست که بی تأثیر نبود ؛
ولی ما گفتیم اگر او پسر صدراعظم می‌بود وبازهم صفات بالایی را با خود در هنرش نمی داشت (کسی) نمی بود که امروزسی سال بعد از مرگش من وشما را به خود مصروف سازد، اوهنرمندی بود بی‌نیاز از واسطه پدرش، خودش همه در ها را با هنرش برویش باز می کرد، داشتن اقتصاد فامیلی وامکانات معیشتی وزیستی اش در سطح مملکت ما هم جز چانس های خدایی دیگری بود که در شهرتش تأثیر به سزایی داشت.
ولی این کلمه کاملاً نادرست است که بگوییم(شهرتش وابسته به موقف خانواده گی وبه ویژه پدرش بوده این حرف به‌خصوص در مورد احمد ظاهر بکلی غیر قابل قبول است)
رحیم – آیا شما در عرصه موسیقی با احمد ظاهر ، همکاری های داشتید لطفاً بگوید در کدام موارد د رکدام سالها بود ؟
دژم – متأسفانه ازین خوشبختی محروم بودیم، ما تنها باوی زمانی که به رادیو ویا تلویزیون می‌آمدند سرو کار چند دقیقه‌ای می داشتیم که به هیچ صورت نامش را همکاری نمی‌گذاریم گرچه من هم در آن زمان برای ثبت ونشر آهنگ هایم وارد آن محیط می شدم؛ اما برروی تصادف که داستان مفصل آنرا در کتاب موسیقی‌ام (ستاره های آریانا ذکر کرده‌ام که عنقریب بدست خواننده گانش قرار خواهد گرفت)، تصادفاً در استيژروانی که برای تجلیل از پیروزی تحول ثور سال 1357 از جانب ریاست احصاییه مرکزی ساخته شده بود واین استیژ در بالای پل باغ عمومی در قطار مارش کننده کان در انتظار بسر می‌برد دریک وقفه کوتاهی (احمد ظاهر آمد و با اکوردیونی که من در شانه داشتم ومی نواختم آهنگ (لیلی لیلی جان ) را خواند ودر میان شور وشعف تمام کارمندان آنوقت احصاییه مرکزی افغانستان بعد از اجرای همین آهنگش ناپدید شد( رفت پی کارش ) آن ده بیست دقیقه‌ای را که با وی در یک استیژ بودم وهمه مردم دور استیژ سیار ومتحرک ما جمع بودند وکف می زدند ، نه کارمندان آنوقت احصايیه مرکزی ونه من که اصلاً آواز خوان اصلی آن استیژ بودم فرا موش نمی کنیم، توضیحات بیشتر این جریان را در کتابم بخوانید که این صحنه چگونه واقع شده بود؟
رحیم – می گویند که احمدظاهر ،یک منتظم خوب موسیقی ویک دایرکتر با ثليقه و سخت گیر در جریان ضبط آهنگهایش بود تبصرهء شما در این زمینه چیست ؟
دژم – من دراین باره بار ها شنیده ام که نوازنده گانش را فردای ثبتش در گرد ونوای رادیو ملاقات می کردیم، چنانچه یک روزی از جمال صاحب شنیدم که چترام جی یکی از نوازنده گان چیره دست آلات ضربی در ثبت کست چهارم احمد ظاهر ابتکارات جالب وتازه ای کرد که برای وی نهایت روز خوشی بود، همین که (گروه هنری ستاره ها) وی را در ثبت مکمل یکی از کست هایش انتخاب وهمراهی وکمک کردند در آنوقت گپ ساده‌ای نبود وچه زیبا هم نواختند وماند گار؛ آقای عالمی که یکی از مشترکین وتخنیکران نهایت ورزیده ثبت (افغان موزیک ) بودند همیشه از خوش سلیقه گی های وی با دوستان یاد می‌کردند واو را نمونه ومثال در میان دیگران می دانست.
رحیم – آیا شعر را برای آهنگها خودش برمی گزید ویا اینکه به سراغ اهل ادب می رفت بیشتر در این عرصه احمدظاهر، با کی ها مشوره می کرد ؟
دژم – انتخاب شعر ومتن(محتوای آهنگ) که از رکن های اساسی یکپارچه موسیقی هستند بدلیل درک وی از محیط وزمان، ومحل ومکان اجراء برایش اهمیت زیادی داشت ، انتخاب اشعاری ازمولاناجلال الدین بلخی، رهی معیری، سیمین بهبهانی،حضرت حافظ،لاهوتی،شمس تبریزی،خلیلی،فروغی بسطامی،بهادر یگانه،خاقانی،ابوالحسن ورزی،فروغ فرخ زاد،فرخی یزدی ،… و حتا اشعار تهیجی وانقلابی چون (زنده گی آخر سر آید بنده گی در کار نیست)ویا تصنيفهای در خور عشق وعاشقی و پیوند دادن احساسات عاشقانه وفردی اش با این هنر که روزی می خواند(دست از طلب ندارم تا کام من برآید ) ویا روز دیگری می‌خواند ( اگه تو یارک من باشی ، من به دنیا غمی ندارم) ویا(ای سرود واپسینم)، ویا از روی تصادف که خواند (مرگ من روزی فرا خواهد رسید ) و… و… که این همه انتخا

مطلب مرتبط

سفرشش روزه من با فقرا کشورم

تشکر ویژه از Reinhard و P.Rudolf بخاطر همکاری شان  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *